صبح ناتمام
می دانست
عاشق صدایش هستم
می دانست
عاشق صداقت سپیده دم آوازش هستم
می دانست
در جنگل مخوف آسمان
میان هیاهوی سوت اخطار
و صفیر گلوله های شکارچی
جا برای خواندن آواز او نیست
میدانست
گوشم دلتنگ صدایش
در هر سپیده ی صبح صادق است
که لانه اش را روی گوشواره هایم ساخت
و هر روز برایم آواز خواند
جز صدای او دیگر
هیچ چیزی را نمی شنوم
پرنده من
می دانست
به دروغ آواز نمی خواند .
+
کبرا پورپیغمبر ( آذر ) ; ۱:۱٦ ق.ظ ; ۱۳٩۱/٤/۱٠